طرط

لغت نامه دهخدا

طرط. [ طَ رَ ] ( ع اِمص ) گولی. بیعقلی. || سبکی موی پلک و ابرو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

طرط. [ طَ رِ ] ( ع ص ) مرد گول. نادان. || طَرِطُالحاجبین ؛ مرد کم موی ابرو، و لا بد من ذکر الحاجبین و قد یترک قلیلاً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس