طرح فروچیدن. [ طَ ف ُ دَ ] ( مص مرکب ) طرح چیزی فروچیدن ؛ بساط آن را درنوردیدن. به کنار گذاشتن آن را : چو عرفی با خیال آن صنم خوش عشرتی دارم برو جای دگر ای غم فروچین طرح صحبت را.عرفی ( از آنندراج ).