طربگاه. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ) طربخانه. طرب سرای. محل شادی. جایگاه طرب : خویشتن را زتنگنای دلم به طربگاه دل براندازد.عرفی ( از آنندراج ).گوش مخالفش به طربگاه عافیت مغز فغان شنیده ز نی های استخوان.ملا طغرا ( از آنندراج ).