طرب کردن. [ طَ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شادی کردن. خوشدلی کردن. فیریدن : اگر داری طرب کن و اگر نداری طلب کن. ( خواجه عبداﷲ انصاری ).با دوست به خرگاه طرب کردن عشاق خوشتر بود اکنون و طرب کردن گلزار.امیرمعزی ( از آنندراج ).