طراوتناک. [ طَ وَ ] ( ص مرکب ) تازه و پر آب : بُتا گر عنبری با زلف ، با رخسار گر آتش چسان داری طراوتناک عنبر را تو بر آتش.ابونصر نصیرای بدخشانی ( از آنندراج ).