طرازین

لغت نامه دهخدا

طرازین. [ طَ ] ( ع اِ ) دزی در لغتنامه خود برای شاهد استعمال این کلمه عبارت ذیل را از الف لیلة و لیله چاپ پرسلا ج 12 ص 123 سطر 1 و 2 آورده است : فدخل الی مقصورة من مقاصیر الحمام و رمی فیها طرازین و زینها من الجانبین : ثم انه صورالطرازین صورة مارات العیون احسن منها و هی صورة لاروح فیهاو هی صورة ماریه بنت ملک بغداد ثم ان الفقیر لما تم الصورة، مضی الی حال سبیله. پس از نقل عبارت فوق گوید: معنی کلمه مزبور را ندانستم. ( دزی ج 2 ص 35 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس