طراز کردن

لغت نامه دهخدا

طراز کردن. [ طِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) هموار کردن. برابر کردن. مسطح کردن.
- طراز کردن جامه ؛ نقش و علم کردن. ( مجمل اللغة ): تطریز؛ طراز کردن جامه. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

۱ - هموار کردن برابر کردن مسطح کردن . ۲ - نقش کردن بر جامه تطریز .

فرهنگ معین

(طِ. کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) ۱ - هموار کردن ، هم سطح کردن . ۲ - نقش و نگار زدن بر جامه .

پیشنهاد کاربران

بپرس