طراری


مترادف طراری: راه زنی، سرقت، شب روی، عیاری

لغت نامه دهخدا

طراری. [ طَرْ را ] ( حامص ) عیّاری. کیسه بری. || گربزی.

فرهنگ فارسی

۱ - کسیه بری . ۲ - دزدی . ۳ - گربزی .
عیاری کیسه بری یا گریزی

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - کیسه - بری . ۲ - حیله گری .

مترادف ها

cheat (اسم)
متقلب، فریب، محیل، گول، طرار، ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، سیاه بند، طراری، مکار

con game (اسم)
طراری

imposture (اسم)
عیاری، فریب، طراری، حیله، دورویی، مکر

پیشنهاد کاربران

بپرس