لغت نامه دهخدا
طر. [ طُرر ] ( ع اِ ) همه : جأوا طراً؛ آمدند همه. ( منتهی الارب ). جمیع. کلا.همگی. جمیعاً. کافةً. قاطِبة. گِشت. همگان. کلمه طر در زبان عرب جز به صورت حال بصورت دیگر استعمال نشده ، یعنی همیشه بمعنی همه و بصورت طرّاً آمده است.
فرهنگ فارسی
همه جمیع کلا همگی
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید