طبیعی
سِرِشتی ، پَرهامی ، زادوَری ( زادووری ) ، زاستاری
بهتر است از گیت ، گیتا ، گیتی در دانش گیت - / گیتاشناسی ( فیزیک ) بهره بُرده شود .
ما واژگان {کیهان/گیهان/جهان} را داریم که همگی برگرفته از ریشه {گَئیثَ} در اوستا به چم {جهان، موجودات جهان، زیست، طبیعت} هستند.
{گَئیثَ} را اگر بخواهیم به پارسی کنونی برگردانیم می شود {گیه، گِیه}.
... [مشاهده متن کامل]
{گئیثَ} پیوند می یابد با {زیو} در کارواژه {زیویدن/زیستن}، که خود برگرفته از {جیو} در اوستا است.
هَم {جیو} هم {گَئیثَ} برگرفته از ریشه هندواروپایی یکسانی هستند.
بکار بردن از {گئیث} برای کاربرد هایی همچون {جهان} یک فرآیند بوده است که از اوستا به پارسی میانه رخ داده است.
ولی به گمانم بکار بردن از {گیه} در امروز برای واژه هایی که {طبیعت} را اندر دارند ( شامل می شوند ) ، کاربردی باشد.
طبیعی: هنجارین
بهترین جایگزین برای واژه �طبیعی�، واژۀ پهلوی �گیتیگ� یا �گیتیک� است که از پیوند �گیتی� �ایک� یا �ایگ� ساخته شده است. و به مینۀ � از برای طبیعت ، هم پیوند با طبیعت� است
لری بختیاری
بِدِزِّ:طبیعی
کالبد: طبیعه. فراکالبد:ماوراء الطبیعه. فیزیک :کالبدومتافیزیک:فراکالبد.
دیدگاه شماره 2:
میتوان واژه "آشکار، هویدا" را در برخی کاربرد های این واژه برابر دانست. برای نمونه:
نادرست:طبیعی است که شب ها خورشید نیاید.
درست تَر:آشکار است که شب ها خورشید بالا نیاید. /هویدا است که شب ها خورشید بالا نیاید.
... [مشاهده متن کامل]
واژه "طبیعتا" نیز برابر "طبیعی است" می باشد و برابر "آشکارین، آشکارا، به هر روی" می باشد.
بدرود!
در پارسی پهلوی برابر این واژه چیهریگ نوشته شده است.
چیهریگ=چیهر یگ که یگ در پهلوی همان "ی" است پس چیهریگ می شود چیهری.
پس طبیعی می شود چیهری.
طبیعی
پارسی یا انگلیسی یا عربی:عربی
برابر پارسی:چیهری، چیهریگ
طبیعی: خداآفریده، دست نخورده، سرشتی.
صناعی: دست ساخته، دست ساخت، ساختگی.
پارسی را پاس بداریم.
معنی طبیعی، عادی هم میشود؟
طَبیعی: ١. درونی، نهادی، سرشتی، منشی، ذاتی، زادی ٢. دست - نخورده ٣. باهنجار، بەهنجار، هنجارمند ۴. زیستگاهی، زیست - بومی، کوهی، رُست - شده، خودپرورده، خودرویشی، خودروییده، خودروینده، خودرشدکرده، خودساخته،
... [مشاهده متن کامل] خودساز ۵. زیستگاەگرا، زیستگاەخواه ۶. [آموزشی، کهنه] از رشتەهایِ دورەیِ میانه در سامانەیِ آموزشیِ پیشین
سلیم
طبیعی: آفریده شده
غریزی
طبیعت= زاستار
طبیعی=زاستاری
🇮🇷 واژه ی برنهاده: زاستاری 🇮🇷
یا زاستاریک
خودساخته
خودساز
خود آفر
خودآی
خدا ساز
هنجارمند
ارگانیک
به ترکی "دوغال" گویند.
زیست بومی
بنگرید به پیشنهاد اینجانب به جایگزین واژه ی �طبیعت� در همین واژه نامه
خودساخته، خودکار، خودپا
خودرو
خودبخود
ناساخته
Nation یا به پارسی نَهِش Nahesh ( ع: مِلَّت )
هم ریشه با Nature یا به پارسی نَهاد Nahaad ( ع: طَبیعَت )
هر دو از ریشه پروا - هندو - اروپایی *gene - که در پارسی معنی زادَن Zaadan و زیستَن Zistan دارند.
... [مشاهده متن کامل]
اگر پسوند صفت ساز انگلیسی و پارسی - ال بگیرند میشوند ( همچون در گُودال، پوشال، گِردال، چَنگال و. . . )
نَشنال یا نَهِشال ( National, Naheshaal ) ( ع: مِلّی )
نَچرال یا نَهادال ( Natural, Nahaadaal ) ( ع: طَبیعی )
و پیشوند اینتِر - یا اَندَر - به معنی ( مینو، meaning ) در میان به نشنال بیفزاییم میشود اینتِرنَشنال، اَندَرنَهِشال ( International, Andarnaheshaal ) ( ع: بِین ُالمِلَّلی )
طبیعی = پرهامی
طبیعت= پرهام
طبیعی=بنیادی
سرشتی
naturally واژه برابر آن در انگلیسی است. اکنون با تیزبینی در چم این واژه چنین بازمی نمائیم:
آریانپور: طبیعی، دست نخورده ( ناساخته ى دست انسان ) ، وحشی، کشت نشده
پس برابر آن را باید در واژگان خودرو، خودخودی:spontaneously=naturally، دست نخورده و. . . جستجو کرد
نرمال
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آنولوم ( سنسکریت: آنولومَ )
آیوت ( سنسکریت: آیوتپَتیکا )
سَهاژ ( سنسکریت: سَهاجَ )
ژانگال ( سنسکریت: جانگَلا )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)