طبوس

لغت نامه دهخدا

طبوس. [ طُ ] ( ع اِ ) ج ِ طبس ، بمعنی گرگ. ( دزی ج 2 ص 21 ).

طبوس.[ طَب ْ بو ] ( ع اِ ) دبوس : اگر داند که ترکی به وی خواهد آمد، و وی را یک طبوس خواهد زد، از خوردن و خفتن لذت نیاورد، و باشد که آن ترک خود نیاید... و آمدن ملک الموت یقین است. و سختی جان کندن همانا صعبتر از طبوس ترکان بود. ( کیمیای سعادت غزالی ).

فرهنگ فارسی

دبوس : اگر داند که ترکی بود بوی خواهد آمد وویرا یک طبوس خواهد زد

پیشنهاد کاربران

بپرس