طبق معمول


برابر پارسی: مانند همیشه

جدول کلمات

قاعدتا

پیشنهاد کاربران

true to form
قاعدتآ
as ever
As ever, Joe was late
به ترتیب معمول/سابق
طبق معمول: [ اصطلاح در تداول عامه ]به روال گذشته، مانندهمیشه، مثل همیشه
( ( شیرین و آرزو نشستند سر میز همیشگی کنار پنجره رو به میدان کو چک وسط پارک . سر پیشخدمت قاشق چنگال و پیشدستی اضافی را از روی میز چهار نفره جمع کرد "طبق معمول ؟یا صورت غذا بدهم خدمتتان؟" ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص . 22 ) )

همان طور که عادت بر آن جاریست . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
کما فی السابق ، به روال گذشته
مانندهمیشه

عمدتا

مثل همیشه

بپرس