طبز

لغت نامه دهخدا

طبز. [ طَ ] ( ع مص ) آرامش کردن با زن. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( شمس اللغات ).جماع کردن با زن. ( قاموس ). || ( اِ ) پری هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( شمس اللغات ).

طبز. [ طِ ] ( ع ص ، اِ ) سنگ بزرگ از کوه. ( منتهی الارب ). || کرانه قویتر از کوه. ( منتهی الارب ). جانب کوه. ( شمس اللغات ). || شتر دوکوهانه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ) ( شمس اللغات ). دهانج. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سنگ بزرگ از کوهی یا کرانه قویتر از کوه

پیشنهاد کاربران

بپرس