[ویکی نور] «ابوالحسن طبری، احمد بن محمد»، پزشک دانشمند ایرانی سده 4ق، در تُرُنجه طبرستان زاده شد و ازاین رو، با نسبت ترنجی نیز از او یاد می شود.
از دوران آموزش ابوالحسن چیزی نمی دانیم و از استادان او تنها ابن سیار شناخته شده است. ابوالحسن خود در «المعالجات»، از ابن سیار، گاه با همین عنوان و گاه با عناوین ابوماهر و ابوعمران نام می برد و از شیوه هایی که وی در درمان بیماری ها به کار می برده و خود شاهد برخی از آنها بوده، حکایت می کند. مهارت او بی گمان مورد تأیید استادش نیز بوده است. ابوالحسن خود از اینکه یک بار نیز در درمان بیماری قلبی وی به او یاری رسانده است، گفتگو می کند. وی احتمالا در حدود سال 375ق / 985م، درگذشته است.
ابوالحسن طبری به زودی به عنوان یک پزشک متبحر شهرت یافت. در سال های جوانی به همراه استادش در دستگاه ابوعبدالله بریدی از امرای عباسی که دو بار نیز به وزارت رسید، به خدمت مشغول شد. همچنین با فرزند عبدالله؛ یعنی ابوالقاسم بریدی که او نیز از بزرگان دستگاه خلافت بشمار می رفت، در ارتباط بود. زمانی نیز ابوعبدالله بریدی وی را برای درمان نوعی بیماری سوداوی معزالدوله دیلمی، نزد وی به اهواز فرستاد.
وی پس از درگذشت ابوعبدالله بریدی، به دستگاه رکن الدوله دیلمی پیوست و غالبا به درمان نزدیکان او نیز می پرداخت. ابوالحسن بیش از همه چیز از طریق تصنیف کتاب «المعالجات البقراطیة» شهرت یافت. این کتاب یک درس نامه پزشکی نفیس و دست کم برای دوران مؤلف آن، بی همتاست. چنان که در بسیاری از صفحات این اثر دیده می شود، ابوالحسن به رغم خدمت در دستگاه امیران و گرفتاری های ناشی از آن، فرصت سفر نیز بسیار یافته، از شهرهای بسیار دیدن کرده و از آزموده های گروه های گوناگون مردم استفاده جسته است. وی نیز در طبرستان، ری، اهواز، آبادان، بصره، بغداد، موصل و شام بسربرده، از کحالان و نیز از ملاحان بصره شیوه درمان برخی بیماری های چشم را، از اهل موصل خواص آب چشمه های گوگردی را در درمان بیماری های پوستی، از مردم ناحیه ای میان اصفهان و اهواز درمان مارگزیدگی را، از مردمان خوزستان درمان گزش راسو را که به سخن وی در این ناحیه بیش از هر منطقه دیگر یافت می شود و از اهالی سیستان شیوه درمان گزش موش کور را آموخته است.
از دو کتاب اخیر اثری برجای نمانده است.
برگرفته از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 344 به قلم محمدعلی مولوی.
از دوران آموزش ابوالحسن چیزی نمی دانیم و از استادان او تنها ابن سیار شناخته شده است. ابوالحسن خود در «المعالجات»، از ابن سیار، گاه با همین عنوان و گاه با عناوین ابوماهر و ابوعمران نام می برد و از شیوه هایی که وی در درمان بیماری ها به کار می برده و خود شاهد برخی از آنها بوده، حکایت می کند. مهارت او بی گمان مورد تأیید استادش نیز بوده است. ابوالحسن خود از اینکه یک بار نیز در درمان بیماری قلبی وی به او یاری رسانده است، گفتگو می کند. وی احتمالا در حدود سال 375ق / 985م، درگذشته است.
ابوالحسن طبری به زودی به عنوان یک پزشک متبحر شهرت یافت. در سال های جوانی به همراه استادش در دستگاه ابوعبدالله بریدی از امرای عباسی که دو بار نیز به وزارت رسید، به خدمت مشغول شد. همچنین با فرزند عبدالله؛ یعنی ابوالقاسم بریدی که او نیز از بزرگان دستگاه خلافت بشمار می رفت، در ارتباط بود. زمانی نیز ابوعبدالله بریدی وی را برای درمان نوعی بیماری سوداوی معزالدوله دیلمی، نزد وی به اهواز فرستاد.
وی پس از درگذشت ابوعبدالله بریدی، به دستگاه رکن الدوله دیلمی پیوست و غالبا به درمان نزدیکان او نیز می پرداخت. ابوالحسن بیش از همه چیز از طریق تصنیف کتاب «المعالجات البقراطیة» شهرت یافت. این کتاب یک درس نامه پزشکی نفیس و دست کم برای دوران مؤلف آن، بی همتاست. چنان که در بسیاری از صفحات این اثر دیده می شود، ابوالحسن به رغم خدمت در دستگاه امیران و گرفتاری های ناشی از آن، فرصت سفر نیز بسیار یافته، از شهرهای بسیار دیدن کرده و از آزموده های گروه های گوناگون مردم استفاده جسته است. وی نیز در طبرستان، ری، اهواز، آبادان، بصره، بغداد، موصل و شام بسربرده، از کحالان و نیز از ملاحان بصره شیوه درمان برخی بیماری های چشم را، از اهل موصل خواص آب چشمه های گوگردی را در درمان بیماری های پوستی، از مردم ناحیه ای میان اصفهان و اهواز درمان مارگزیدگی را، از مردمان خوزستان درمان گزش راسو را که به سخن وی در این ناحیه بیش از هر منطقه دیگر یافت می شود و از اهالی سیستان شیوه درمان گزش موش کور را آموخته است.
از دو کتاب اخیر اثری برجای نمانده است.
برگرفته از دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 5، ص 344 به قلم محمدعلی مولوی.
wikinoor: طبری،_احمد_بن_محمد