طباطبایی ، سیدضیاءالدّین (شیراز ۱۲۶۸ـ تهران ۱۳۴۸ش)
طباطبایی ، سیدضیاءالدّین
روزنامه نگار، دولتمرد و نخست وزیر ایران در دورۀ پهلوی. فرزند سیدعلی آقا یزدی بود. تحصیلات مقدماتی خود را در تبریز گذراند و در ۱۵سالگی به تهران مهاجرت کرد و از ۲۰ سالگی به روزنامه نگاری پرداخت. صاحب امتیاز و مدیر ندای اسلام بود و پس از استبداد صغیر، امتیاز روزنامۀ شرق را به دست آورد و مقالات آتشینی در آن به چاپ رساند. پس از توقیف آن ، به اتهام فتنه انگیزی، به سفارت خانه های انگلیس و عثمانی پناه برد، ولی هیچ کدام راهش ندادند و ناچار شد در سفارت اتریش تحصن کند. پس از عفو عمومی برای ادامۀ تحصیل به پاریس رفت و در ۱۲۹۰ش مدت کوتاهی در لندن بود. در ۱۲۹۲ش به ایران بازگشت و در ۱۲۹۳ش روزنامۀ رعد را منتشر کرد که کاملاً هوادار متفقین در جنگ جهانی اول بود. از رجال طرفدار انگلستان و از موافقان سرسخت قرارداد ۱۹۱۹ بود. در ۱۲۹۷ش به ریاست هیئتی به بادکوبه رفت تا در زمینۀ عقد قرارداد با دولت جدیدالتأسیس شوروی گفت وگو کند. پس از بازگشت به کشور، با ژنرال آیرونساید آشنا شد و به عنوان مهرۀ سیاسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش مورد توجه قرار گرفت و پس از کودتا رئیس الوزرا شد؛ تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ش در این مقام بود و دو کابینه تشکیل داد و جمع کثیری از رجال ، اعیان و اشراف را دستگیر و زندانی کرد. پس از عزل از صدارت به خواست احمد شاه کشور را ترک کرد و به اروپا رفت . وی مدتی در سوئیس و سپس فلسطین زندگی کرد و به کار کشاورزی پرداخت . در ۱۳۱۱ش نیابت ریاست کنگرۀ اسلامی قدس را بر عهده داشت . در ۱۳۲۲ش به ایران بازگشت و از یزد به نمایندگی مجلس چهاردهم انتخاب شد. در فضای نسبتاً آزاد سیاسی ، پس از شهریور ۱۳۲۰، به فعالیت سیاسی روی آورد و احزاب دست راستی «وطن» و «ارادۀ ملی» را تأسیس کرد، اما براثر مخالفت با قوام السلطنه دستگیر شد و یک سال در زندان به سر برد (۱۳۲۵ش) و سه ماه نیز در خانه تحت نظر بود. بعد از آن از کارهای سیاسی کناره گرفت، اما تا پایان عمر جزو مشاوران محمدرضا شاه بود و اوقات خود را صرف کارهای کشاورزی و دامداری می کرد.
طباطبایی ، سیدضیاءالدّین
روزنامه نگار، دولتمرد و نخست وزیر ایران در دورۀ پهلوی. فرزند سیدعلی آقا یزدی بود. تحصیلات مقدماتی خود را در تبریز گذراند و در ۱۵سالگی به تهران مهاجرت کرد و از ۲۰ سالگی به روزنامه نگاری پرداخت. صاحب امتیاز و مدیر ندای اسلام بود و پس از استبداد صغیر، امتیاز روزنامۀ شرق را به دست آورد و مقالات آتشینی در آن به چاپ رساند. پس از توقیف آن ، به اتهام فتنه انگیزی، به سفارت خانه های انگلیس و عثمانی پناه برد، ولی هیچ کدام راهش ندادند و ناچار شد در سفارت اتریش تحصن کند. پس از عفو عمومی برای ادامۀ تحصیل به پاریس رفت و در ۱۲۹۰ش مدت کوتاهی در لندن بود. در ۱۲۹۲ش به ایران بازگشت و در ۱۲۹۳ش روزنامۀ رعد را منتشر کرد که کاملاً هوادار متفقین در جنگ جهانی اول بود. از رجال طرفدار انگلستان و از موافقان سرسخت قرارداد ۱۹۱۹ بود. در ۱۲۹۷ش به ریاست هیئتی به بادکوبه رفت تا در زمینۀ عقد قرارداد با دولت جدیدالتأسیس شوروی گفت وگو کند. پس از بازگشت به کشور، با ژنرال آیرونساید آشنا شد و به عنوان مهرۀ سیاسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش مورد توجه قرار گرفت و پس از کودتا رئیس الوزرا شد؛ تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ش در این مقام بود و دو کابینه تشکیل داد و جمع کثیری از رجال ، اعیان و اشراف را دستگیر و زندانی کرد. پس از عزل از صدارت به خواست احمد شاه کشور را ترک کرد و به اروپا رفت . وی مدتی در سوئیس و سپس فلسطین زندگی کرد و به کار کشاورزی پرداخت . در ۱۳۱۱ش نیابت ریاست کنگرۀ اسلامی قدس را بر عهده داشت . در ۱۳۲۲ش به ایران بازگشت و از یزد به نمایندگی مجلس چهاردهم انتخاب شد. در فضای نسبتاً آزاد سیاسی ، پس از شهریور ۱۳۲۰، به فعالیت سیاسی روی آورد و احزاب دست راستی «وطن» و «ارادۀ ملی» را تأسیس کرد، اما براثر مخالفت با قوام السلطنه دستگیر شد و یک سال در زندان به سر برد (۱۳۲۵ش) و سه ماه نیز در خانه تحت نظر بود. بعد از آن از کارهای سیاسی کناره گرفت، اما تا پایان عمر جزو مشاوران محمدرضا شاه بود و اوقات خود را صرف کارهای کشاورزی و دامداری می کرد.