طایفه خوبیارزهی

اما اگر نتوانید چنین سندی ارائه دهید، خواهشمندم سکوت اختیار کنید، زیرا بنده دارای اسناد و مدارک مستند و قابل استناد هستم.
ناگفته نماند، آقایان حاج حیدر و غلام قادر نفهمیدند ما سربندی هستیم، ولی حالا نسل جدید می فهمد که ما سربندی هستیم!
فکر کنم جبرئیل بار دیگر نازل شده و بر شما وحی آورده که شما سربندی هستید!

و اطراف ان که ۷۲ ابادی رو در ان زمان در بر میگیرد مال رستم خان ف خوبیارخان ف عباسخان ف میر محمد خان ف رستم خان اول سربندی برادر میر قنبرخان سربندی و رضازهی ها از نسل میر قنبر خان ف میر کوچک خان و هاشم زهی ها از همین نسل هستند فقط بخاطر اینکه صاحب املاک و قدرت بودن لقب ارباب و نقیب و دهدار داشتند نه اینکه از طایفه عزیز ارباب باشند این چه حرفیه یک طایفه رو بعد از چند قرن به یکی دیگه نسبت میدهید مگه پارسال متولد شدن از یک بچه کوچیک این طایفه هم بپرسی تا ۱۴ پشت خودبلدن نیازی نیس شما اظهار نظر بفرمایید عرض کردم قبلا شما برید و به مواهبات طایفه خودتون بپردازید

اینجانب شما و استاد شما، آقای محسن سربندی، را به مناظره دعوت می کنم. همان طور که پیش تر نیز در صفحه شخصی آقای محسن سربندی و همچنین پیج طایفه سرابندی در اینستاگرام پیام دادم، اما پاسخی دریافت نکردم
. بنده با ارائه آخرین اسناد مربوط به دوره ملک جلال الدین کیانی و مکاتبات ایشان با ارباب بهرام خان از لادیز، ثابت خواهم کرد که پیش از ارباب بهرام خان و حتی پس از او، زمانی که کیانیان از قدرت کنار رفتند، لادیز همچنان در اختیار خاندان اربیب که نزدیک ترین افراد به کیانیان بودند، باقی مانده و در آن منطقه مالکیت داشته اند

اراییه میدم با لحن دیگر سوالی میکنید و اولا و دوما و سوما و چهارمم میکنید من خودم میگم خاندان سربندی جز خوانین و فرماندهان ملکوک کیانی بودن و حتی با ملوک وصلت کار بودن بعد از ملوک که از نادر شاه افشار خلع شدن قدرت رو گرفتند سربندیهای این خطه دو گروه بودن یکی میر قنبر و یکی میر رستم. قنبر در سیستان و رستم در لادیز البته میر قنبر اول و میر رستم اول که دو برادر بودن دوما قلعه لادیز مال میر رستم اول بود وبعد از شکست کیانیها طایفه محترم ارباب به لادیز امدن و چند قنوات از رستم خان گرفتن بنا بر اینکه از یک دودمان خانی بودن و البته نه نژادی خود ارباباها اینو اذعان دارن که ما از دهدار گرفتیم وبعد حتی خود سربندیها توسط میر محمد خان پسر رستم خان اول با گروهی بزرگی از بلوچها با لشکر نادری میجنگند ولی شکست میخورن در مورد اینکه ملک لادیز مال رستم خان بوده شما یه تحقیق میدانی هم کنید بد نیست و بعد بیایید حرفی رو در این فضا ثبت کنید که تا اخر میماند و خیلیا را به اشتباه مییاندازید شما کافی پیش سردار سید محمد کهرازهی یا از یک شخص کهرازهی بپرسید که نوه دختری رستم خان هستند و بپرسید از ارث رستم خان چند قنات بشما رسید طبق گفته خود کهرازهی های عزیز و طایفه خوبیارزهی ۱۸ قنات و ابادی به پیکر دختر رستم خان رسید صحبت زیاد هست و مجال اندک و در این مقام نمیگنجد شما بجای تخریب به موهبات و افتخارات خودتون بچسبید از سایت میخوام این نظریه مهم منو درج بفرمایید ممنون و السلام علیکم

هستن مثل کهرازهی هاشمزهی براهویی مالکی و. . . . . خب همینو سوالی میکنید و مثلا با ترفند حق به جانب گرانه میگیرید من میگم سربندیها بعد از زوال کیانیها صاحب لادیز و سیستان شدن حکمران اونجا شدن شما میخوهید همین نظر رو تحت الشاع قرار بدید و میگید طبق فلان صفحه و فلان ورقه کیانیها بودن خب من میگم بعد کیانیها ولی بازم هم میخواهید موضوع رو با حرفهای پوشالی پوشش بدید شما برید دنبال چی هستید

چنان چه سرابندی ها را جزو قوم بلوچ بدانیم، لازم است مشخص شود که ایشان به کدام شاخه از طوایف شناخته شده بلوچ مانند رند، مینگل و. . . تعلق دارند. جنابعالی که در نام خود از عنوان بلوچ ( میربالاچ بلوچ ) ، بهره برده اید، اگر از طایفه سرابندی هستید، با چه مبنایی خود را بلوچ می نامید؟

دوم آن که، ادعای مالکیت یا حکومت طایفه سرابندی بر لادیز با اسناد معتبر تاریخی هم خوانی ندارد. بر اساس کتاب احیاءالملوک، قلعه لادیز متعلق به ملک سلطان محمود فرزند ملک یحیی کیانی بوده است. همچنین در افضل التواریخ تألیف خوزانی اصفهانی، کلانتر وقت منطقه، ارباب حاجی خان معرفی شده است. امروز نیز ملکیت لادیز در اختیار نزدیک ترین افراد به خاندان کیانی، یعنی خاندان ارباب، قرار دارد و از دیرباز تا کنون این منطقه تحت نفوذ و مالکیت ایشان بوده است.

در پاسخ به پرسش جنابعالی که قبلا ذکر کرده بودید مبنی بر اینکه آیا به لادیز رفت و آمد داشته ایم، باید گفت بلی. پدر اینجانب در زمان حیات حاج شریف چرخند، بارها به لادیز سفر داشته اند. همچنین در دوران ارباب محمد، فرزند ارباب شهمراد، هر ساله برای دریافت گندم به دیدار خان ملک کیانی در جلال آباد می رفته اند. گرچه این ارتباطات امروزه مانند گذشته حضوری نیست، اما از طریق رسانه و فضای مجازی همچنان برقرار است.

سوم آن که، طوایف سرابندی در طول تاریخ، مطیع خاندان کیانی بوده اند. از جمله موارد روشن آن، اطاعت میر قنبر در خدمت کیانیان و نیز سند شماره ۲۸ سیستان، کتاب جی پی تیت و ده ها منابع دیگر که در آن ها تصریح شده از نفاق بین سیستانی ها، خروج سرابندی ها به سیستان با اجازه ملک بهرام کیانی، بزرگ خاندان کیانی، و فرماندهی سپاه کیانیان توسط سربندی صورت می گرفته است. آخر سر هم نامردی کردید و به کسی که سر سفره های آنها و اجدادشان بزرگ شده بودید، خیانت کردید برای طمع قدرت.

چهارم آن که، نخستین ذکر از طایفه سرابندی در کتاب خاندان کیانی صورت گرفته است. اگر حمایت ملک شاه حسین کیانی نبود و نامی از این طایفه در احیاءالملوک، که متعلق به خاندان کیانی هست، نمی آمد، قدمت نام سرابندی چندین قرن کمتر جلوه می کرد.

پنجم آن که، جناب محسن سربندی که استاد تحریف، و جعال بزرگ سربندی ها هست، مدعی بر اینه که از نسل سپهبد سورن هستند. این ادعا در صورت صحت، باید مبتنی بر منابع کهن و مستندات تاریخی مشخصی باشد. در حالی که در اسناد مختلف، گاه شما را سیستانی، گاه بلوچ و گاه فارس معرفی کرده اند که این تناقض ها به روشنی حکایت از نامشخص بودن پیشینه و عقبه قومی شما دارد.
ثانیا اگر با محسن ارتباطی دارید بهش اعلام کنید که بیش از دو ماه هست در پیج شخصی خودشان و پیج سربندی و در نظرات پستهای تاریخی سیستان
چند تا سوال از وی پرسیده شده خصوصا در رابطه با قلعه سکوهه، بگویید اگر چیزی در دست دارند پاسخ علمی بدهند

والسلام علیکم و رحمت الله

کرده بعضی از این اقوام توانستند بعنوان حاکم بر بعضی دیگر از نظر یک قدرت داخلی نظام ان زمان رو عهده دار شوند طایفه خوبیارزهی از نسل رستم خان سربندی ممسنی بودن که این خاندان پشت در پشت حکمران و دهدار بودنند از خود خوبیارزهی ها که صاحب قنوات منطقه دزداپ تا میرجاوه و لادیز بودن و چه اقارب انها در منطقه سیستان که از نسل میرقنبر خان بودن حکمران بودن و قبل از زوال حکومت ملوک مهربانی و کیانی از متحدان و فرماندهان و خوانین نزدک کیانی بودن و قبل از ان در منطقه ممسنی فارس جز خوانین و حکمرانان فارس بودن و در اواخر قاجار با دسیسه های خاعنین ان دوره و دربار ناصرالدین قاجار مجبور به کوچ های اجباری شدن و پراکنده شدن به سیستان قدیم به پاکستان و به بلوچستان و نقاط مختلف ایران اما تاریخ هنوز گواه این خاندان هست و بازمندگانی در این دیار هست که نام و اوازه ان تاریخدرا هنوز بر دوش دارند و مدال اصالت و افتخار این خاندان بر دوش این خاندان میدرخشد

در زمان افشاریه و اوایل قاجاریه که زیر نظر حکومت مرکزی نبود و بصورت ملوکالطوایفی اداره میشد و منطقه سیستان خانهای سربندی بودن که علیخان پرچم ایران رو اورد بر سر در قلعه خود زد و خوبیارزهی ها وهاشمزهی وسربندی و تاجمحمدی وپردلی و. . . با براهوییهای ممسنی از نسل دو برادر هستن که در اخر به مالک اشتر میرین