طاول
لغت نامه دهخدا
- طاول زدن ؛ تنفط. ایجاد طاول.
- طاول طاعونی ؛ سیاه زخم. خراج.
- طاول عظم جلدی ؛ نفاطة. ج ، نفاط.
فرهنگ فارسی
تاول آبله باشد که بسبب سوختن یا کارکردن بر اعضا و دست و پا بهم رسد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید