لغت نامه دهخدا
- اِمراة طامح یا امراة طماحة؛ زن که بشهوت به مردان نگرد. زن چشم چران. || بلند از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). عالی.
فرهنگ فارسی
زن نافرمان سرکش یا زن که بشهوت بمردان نگرد زن چشم چران یا بلند از هر چیزی عالی .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
طامح ؛ این کلمه بر وزن فاعل یعنی کسی که فعلی را انجام می دهد.
کلمه ی طامح از کلمه ی تهمت منشعب شده است.
یعنی انجام عملی که باعث ایجاد تهمت از جانب دیگران شود.
کلمه ی طامح و تهمت در دو ریخت مثل کلماتی از قبیل ؛ سرطان و سرایت یا سطح و مساحت و . . . می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
علت استفاده از حرف ( ح ) در کلمه ی طامح و استفاده از حرف ( ه ) در کلمه ی تهمت به خاطر بیرونی و درونی بودن یک مسیله هست.
مثل کلمه ی بحر و بهر یا حاشیه و شاه یا حج حجاب و جهادیا حرارت و هور و هورمون و. . .
کلمه ی طامح از کلمه ی تهمت منشعب شده است.
یعنی انجام عملی که باعث ایجاد تهمت از جانب دیگران شود.
کلمه ی طامح و تهمت در دو ریخت مثل کلماتی از قبیل ؛ سرطان و سرایت یا سطح و مساحت و . . . می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
علت استفاده از حرف ( ح ) در کلمه ی طامح و استفاده از حرف ( ه ) در کلمه ی تهمت به خاطر بیرونی و درونی بودن یک مسیله هست.
مثل کلمه ی بحر و بهر یا حاشیه و شاه یا حج حجاب و جهادیا حرارت و هور و هورمون و. . .
در دعایی از امام سجاد آمده است که الهی الیک اشکو قلباً قاسیاًو عیناً عن البکاء جامدةّ و الی ما یسرّها طامحةً
پس فقط به زن چشم چران معنی نمی دهد ،
از چشمی که بسوی هر چه که مخفی ست میچرخد
پس فقط به زن چشم چران معنی نمی دهد ،
از چشمی که بسوی هر چه که مخفی ست میچرخد