طال

لغت نامه دهخدا

طال. [ لِن ْ ] ( ع ص ) منهل ٌ طال ؛ چشمه چغزلاوه برآورده. || لیل ٌ طال ؛ شب تاریک. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

منهل طال چشمه چغزلاوه بر آورده

واژه نامه بختیاریکا

( طال؛ ) از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) ( ط ) موگویی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
طول (۱۰ بار)

پیشنهاد کاربران

سینی کوچک چای که در قدیم برای پذیرایی در روضه ها استفاده میشده
تاریک

بپرس