طاقدار
معنی انگلیسی:
arched, vaulted, roofed
لغت نامه دهخدا
طاقدار. ( نف مرکب ) دارنده طاق. رجوع به طاق شود. || ایوان دار. || مجازاً نگهبان و محافظ :
دین را که بود تو طاقداری
زین گونه چهار طاق داری.نظامی.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - نگهبان محافظ .
فرهنگ معین
(ص فا. ) = طاق دارنده : ۱ - آن چه دارای طاق است . ۲ - دارای ایوان . ۳ - مجازاً: نگهبان ، محافظ .
مترادف ها
arched (صفت)
طاقی، طاقدار
vaulted (صفت)
طاقی، طاقدار، طاقی شکل
vaulty (صفت)
طاقی، طاقدار