طاقت برسیدن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
طاقت برسیدن : تحمل و شکیبایی به پایان رسیدن
بوسهل را طاقت برسید گفت خداوند را کرا کند. . . " ( بوسهل را طاقت برسید : تحمل و شکیبایی بوسهل به پایان رسید )
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۰.
طاقت برسیدن : تمام شدن توان .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 202 )
بوسهل را طاقت برسید گفت خداوند را کرا کند. . . " ( بوسهل را طاقت برسید : تحمل و شکیبایی بوسهل به پایان رسید )
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۳۰.
طاقت برسیدن : تمام شدن توان .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 202 )