طاسک منجوق

لغت نامه دهخدا

طاسک منجوق. [ س َ ک ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )منجوق. ماهچه علم. و طاسک چیزی است شبیه به طاس کوچک که در منجوق و پرچم تعبیه میشده است :
ز موج خون که بر میشد بعیوق
پر از خون گشته طاسکهای منجوق.
نظامی.

فرهنگ فارسی

منجوق ماهچه علم و طاسک چیزیست شبیه بطاس کوچک که در منجوق و پرچم تعبیه میشده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس