طارنطا

لغت نامه دهخدا

طارنطا. [ رَ ] ( اِخ ) طارنت. رجوع به طارنت شود. فیثاغورس حکیم ، از آن پس که قولون ، یکی از ثروتمندان مردم را بر ضد او بشورانید، به طارنطا فرار کرد. ( از عیون الانباء ج 1 ص 40 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس