طاحونه
لغت نامه دهخدا
طاحونة. [ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای است واقع در نیم فرسنگی میانه جنوب و مشرق شهر خفر. ( فارسنامه ناصری ).
طاحونة. [ ن َ ] ( اِخ ) موضعی است در قسطنطنیة. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
موضعی است در قسطنطنیه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
آسیاب
محله بزرگ طاحونه واقع در شهر بزرگ رهنان
چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خسته ام، راه بسیار می روم و مسافتی نمی پیمایم. وایِ من اگر دستم نگیری و رهایی ام ندهی!
بخشی از کتاب الهی نامه
اثر حضرت آیت الله حسن زاده آملی
بخشی از کتاب الهی نامه
اثر حضرت آیت الله حسن زاده آملی
درقباله های قدیم . به آسیاب آبی طاهونه گفته شده وباهمین حروف نوشته شده است
طاحون آباد نام روستایی از توابع استان همدان پنج کیلومتری شهرستان قهاوند می باشد که گویش مردمان آن ترکی و روستایی در دامنه کوه واقع شده است و مردمانی خونگرم و مهمان نواز دارد و شغل آنان کشاورزی و باغداری و دامداری می باشد.
مردان قوی هیکل و دارای مذهب شیعه اثناء العشری می باشند.
مردان قوی هیکل و دارای مذهب شیعه اثناء العشری می باشند.