ضیر

لغت نامه دهخدا

ضیر. [ ض َ ] ( ع مص ) ضرر: لا ضیر علیکم ؛ ای لا ضرر فی تأخیر الصلوة بالنوم. ضور. گزند رسانیدن کار. ( منتهی الارب ). گزند کردن. ( دهار ).مضرت کردن. ( زوزنی ). || گزند. || زیان کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). || بیچارگی. || احتیاج. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ضرر ٠ گزند رسانیدن کار ٠ یا بیچارگی ٠

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ضَیْرَ: ضرر
ریشه کلمه:
ضیر (۱ بار)

ضرر رساندن. «ضاره الامر ضیراً: اضّر به» . گفتند: در اینکه ما را بکشی ضرری نیست که ما در آن صورت به سوی پروردگار خویش بر می‏گردیم. طبرسی آن را ضرر فرموده و ضیر و ضرّ را یکی می‏داند.

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری آسان تر می توان از شیوه های مختلفی استفاده کرد مثلاً می توان به بررسی هم خانواده کلمه پرداخت مثلاً در این جا ( ضَیْر ) با کلمه ی ( ضایر یا ضائر ) هم خانواده است حالا بیایید از شیوه های دیگر یادسپاری آسان تر برای یادسپاری کلمه ی ( ضایر یا ضائر ) بهره بگیریم مثلاً استفاده از طریق بازی با کلماتِ هم وزن، مثلاً در مورد این کلمه می توان به خاطر سپرد که: زایر ( زائر ) نباید ضایر ( ضائر ) باشد یعنی زیارت کننده نباید ضرر رساننده باشد و نیز می توان حرف ضاد کلمه ی ضایر یا ضائر را نشان و علامت ضرر در نظر گرفت و در ضمن جالب است که بر زایر بیت الله الحرام هنگام محرم شدن چیزهایی حرام می شود که از جمله مواردی وجود دارد مانند زیر که باعث ضرر رساندن هم می شود:
...
[مشاهده متن کامل]

- شکار حیوان وحشی و نیز ذبح آن - کندن و قطع کردن درخت یا گیاه حرم.
و اما خلاصه: از ( ضَیْر ) به ( ضایر یا ضائر ) می رسیم و از ( ضایر یا ضائر ) به جمله ی ( زایر نباید ضایر باشد ) و از این جمله به معنی ( ضرر رساننده ) و از این به معنی ضَیْر ( ضرر ) .

بپرس