ضمنا
/zemnan/
مترادف ضمنا: اشارتاً، اشاری، بعلاوه، درضمن
متضاد ضمنا: تلویحاً
برابر پارسی: هم چنین، نیز، دراین میان، با آنکه، باهمه این ها، افزون برین، در پیوست | ( ضمناً ) همچنین، در این میان، از سویی، از سوی دیگر
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
باز، هنوز، ضمنا، با این حال
بهر حال، هنوز، ضمنا، با اینکه
با هم، ضمنا، به صورت همزمان
ضمنا
ضمنا، در ضمن، ضمائم، در این ضمن، در اثناء، در خلال
ضمنا، در ضمن، در این ضمن، در اثناء، در خلال
ضمنا، اتفاقا
ضمنا
بعلاوه، ضمنا، با آن، با این
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
برداشت یک معنی و مفهوم از محتوی یک ماجرا و حادثه
شایان ذکر است
بیشتر اینکه - به پیوست -
ضمناً. ( قید ) در ضمن. ( منبع: لغتنامۀ هخدا - رجوع شود به «ضمن» )