لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای
مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم
ضمائم
ضمنا، در ضمن، ضمائم، در این ضمن، در اثناء، در خلال
پیشنهاد کاربران
ضمائم ( جمع ضمیمه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
پیوست ها ( دری )
ابینتل abintel ( دری: ابینته پسوند جمع لکی اِل )
دوسیدل dusidel ( دری: دوسیده پسوند لکی اِل )
پیوست ها ( دری )
ابینتل abintel ( دری: ابینته پسوند جمع لکی اِل )
دوسیدل dusidel ( دری: دوسیده پسوند لکی اِل )
ضمائم و تعلیقات باهم نشان های ارتشی
در خزه یک سری ضمائن برگ مانندی موجود اند