ضروس
لغت نامه دهخدا
ضروس. [ ض ُ ] ( ع اِ ) ج ِ ضِرس. ( منتهی الارب ).
ضروس. [ ض ُ ] ( اِخ ) ذوضروس ؛ لقب شمشیر ذی کنعان حمیری که در آن نوشته بود «انا ذوضروس قاتلت ُ عاداً وثمود باست من کنت ُ معه و لم ینتصر». ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
ذوضروس ٠ لقب شمشیر ذی کنعان حمیری که بر آن نوشته بود انا ذو ضروس قاتلت عادا و ثمود باست من کنت معه و لم ینتصر ٠
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید