ضرمه
لغت نامه دهخدا
ضرمة. [ ض َ رَ م َ ] ( اِخ ) یوم ُ ضرَمة؛ نام جنگی از جنگهای عرب. ( عقد الفرید ج 6 ص 75 ).
ضرمة. [ ض ِ م َ ] ( اِخ ) ابن ضِرمة. جد است هاشم بن حُرمله را. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید