ضرط

لغت نامه دهخدا

ضرط. [ ض َ ] ( ع مص ) ضَرِط. تیز دادن. ( منتهی الارب ).

ضرط. [ ض َ رِ ] ( ع مص ) ضَرط. تیز دادن. ( منتهی الارب ).

ضرط. [ ض َ رَ ] ( ع اِمص ) سبکی ریش. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || باریکی ابرو. ( منتهی الارب ). تنکی ابرو. ( منتخب اللغات ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تیز دادن گوز دادن .
سبکی ریش ٠ یا باریکی ابرو

فرهنگ معین

(ضَ ) [ ع . ] (مص ل . ) گوز دادن ، تیز دادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس