لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - یکبار زدن . زدن ضربت . ۳ - زخم کوب . ۴ - آسیب . ۵ - کعبتین طاوس قرعه . ۶ - ( بکس کشتی ) هر یک از حملات ورزشکار که به نتیجه مثبت برسد . یا ضربه فنی . پیروزی یافتن بر حریف با فن کاری . یا دو ضربه یا سه ضربه زدن . از دو یا سه راه ( اسم ) استفاده کردن .
جمع ضربه
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ضربات ( جمع ضربه ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
لیدانل lidānel ( کردی با پسوند جمع لکی اِل )
ژتان žetān ( سغدی با پسوند آن ) .
خاول xāvel ( سغدی با پسوند اِل )
خاوان ( سغدی با پسوند آن )
لیدانل lidānel ( کردی با پسوند جمع لکی اِل )
ژتان žetān ( سغدی با پسوند آن ) .
خاول xāvel ( سغدی با پسوند اِل )
خاوان ( سغدی با پسوند آن )