لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ضرب گرفتن :شروع به آواز ، طنین ضرب به راه انداختن.
( ( و کابوس مرگ زا شروع شد. باران ریز تندی روی شیروانی ضرب گرفته بود. ) ) ( صادق چوبک ، آتما سگ من )
( ( و کابوس مرگ زا شروع شد. باران ریز تندی روی شیروانی ضرب گرفته بود. ) ) ( صادق چوبک ، آتما سگ من )
تنبک زدن، آرام و منظم روی جایی ضربه زدن