ضرامه

لغت نامه دهخدا

( ضرامة ) ضرامة. [ ض ِ م َ ] ( ع اِ ) ضِرام. رجوع به ضرام شود. || درخت حبةالخضراء که بفارسی بن گویند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ضرام . یا درخت حبه الخضرائ که به فارسی بن گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس