ضدا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی ضِدّاً: ضد - مخالف - منافی (کلمه ضد به حسب لغت به معنای منافیای است که با هیچ چیز جمع نشود )
ریشه کلمه:
ضدد (۱ بار)
مخال. دشمن. . یعنی: نه حتماً بتها به عبادت آنها در روز قیامت کافر شوند در آیات بسیاری هست که معبودهای باتطل روز قیامت بر پرستش کنندگان کافر شوند و از آنها تبرّی جویند. در صحیفه سجادیّه دعای 47آمده: «اَنْتَ الَّذی لا ضِدَّ لَکَ فَیُعانِدَکَ» در نهج البلاغه خطبه 184 فرموده: «ضادَ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْوُضُوحَ بِالْبُهْمَةِ». این کلمه در قرآن فقط یکبار یافته است.
ریشه کلمه:
ضدد (۱ بار)
مخال. دشمن. . یعنی: نه حتماً بتها به عبادت آنها در روز قیامت کافر شوند در آیات بسیاری هست که معبودهای باتطل روز قیامت بر پرستش کنندگان کافر شوند و از آنها تبرّی جویند. در صحیفه سجادیّه دعای 47آمده: «اَنْتَ الَّذی لا ضِدَّ لَکَ فَیُعانِدَکَ» در نهج البلاغه خطبه 184 فرموده: «ضادَ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْوُضُوحَ بِالْبُهْمَةِ». این کلمه در قرآن فقط یکبار یافته است.
wikialkb: ضِدّا
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید