( و امراته قائمة فضحکت فبشرناها باسحق و من ورأ اسحق یعقوب )
کلمه ( ضحکت ) از ماده ضحک - به فتح ضأ - است که به معنای حیض شدن زنان است ، مؤ ید این معنا هم این است که بشارت را با حرف فأ متفرع بر آن کرده و فرموده : ( فبشرناها. . . ) یعنی به مجرد اینکه حیض شد ما او را به اسحاق بشارت دادیم و این حیض شدن نشانه ای بود که باعث می شد همسر ابراهیم ( علیه السلام ) زودتر بشارت را باور کند و بپذیرد و خود معجزه ای بود که دل او را آماده می کرد به اینکه به راستی و درستی بشارت آنان اذعان کند و اما اینکه چرا از ایستادن او خبر داد و اینکه این خبر چه دخالتی در مطلب داشته ؟ جوابش این است که قرآن با ذکر این خبر خواسته است برساند و بفهماند که او آنچنان مایوس از حامله شدن بود که حتی تصورش را هم نمی کرد که در ایام پیری بار دیگر حیض شود، ایستاده بود تماشا می کرد ببیند بین شوهرش و میهمانان تازه وارد چه چیزهایی گفتگو می شود.
... [مشاهده متن کامل]
و معنای آیه این است که ابراهیم داشت با میهمانان صحبت می کرد و میهمانان راجع به خوردن و نخوردن غذا با آن جناب بگو مگو می کردند در حالی که همسر آن جناب ایستاده بود و آنچه را که بین ابراهیم و میهمانان جریان می یافت تماشا می کرد و هرگز چیز دیگری را تصور نمی کرد و درباره چیز دیگری نمی اندیشید، در همین حال ناگهان حالت حیض به او دست داد و بلا فاصله فرشتگان او را به فرزند دار شدن بشارت دادند. ( ترجمه تفسیر المیزان )
کلمه ( ضحکت ) از ماده ضحک - به فتح ضأ - است که به معنای حیض شدن زنان است ، مؤ ید این معنا هم این است که بشارت را با حرف فأ متفرع بر آن کرده و فرموده : ( فبشرناها. . . ) یعنی به مجرد اینکه حیض شد ما او را به اسحاق بشارت دادیم و این حیض شدن نشانه ای بود که باعث می شد همسر ابراهیم ( علیه السلام ) زودتر بشارت را باور کند و بپذیرد و خود معجزه ای بود که دل او را آماده می کرد به اینکه به راستی و درستی بشارت آنان اذعان کند و اما اینکه چرا از ایستادن او خبر داد و اینکه این خبر چه دخالتی در مطلب داشته ؟ جوابش این است که قرآن با ذکر این خبر خواسته است برساند و بفهماند که او آنچنان مایوس از حامله شدن بود که حتی تصورش را هم نمی کرد که در ایام پیری بار دیگر حیض شود، ایستاده بود تماشا می کرد ببیند بین شوهرش و میهمانان تازه وارد چه چیزهایی گفتگو می شود.
... [مشاهده متن کامل]
و معنای آیه این است که ابراهیم داشت با میهمانان صحبت می کرد و میهمانان راجع به خوردن و نخوردن غذا با آن جناب بگو مگو می کردند در حالی که همسر آن جناب ایستاده بود و آنچه را که بین ابراهیم و میهمانان جریان می یافت تماشا می کرد و هرگز چیز دیگری را تصور نمی کرد و درباره چیز دیگری نمی اندیشید، در همین حال ناگهان حالت حیض به او دست داد و بلا فاصله فرشتگان او را به فرزند دار شدن بشارت دادند. ( ترجمه تفسیر المیزان )