ضحل. [ ض َ ] ( ع مص ) فرورفتن آب : ضَحَل الماء؛ فرورفت آب. || تُنُک گردیدن. || کمیاب شدن. ( منتهی الارب ): ضَحَلَت ِ الغُدرُ؛ کم شد آب آبگیرها. ( منتهی الارب ).ضحل. [ ض َ ] ( ع ص ، اِ ) آب اندک بی عمق. ( منتهی الارب ). آب اندک. ( منتخب اللغات ). ج ، اَضحال ، ضُحول ، ضِحال.