ضبعه
لغت نامه دهخدا
ضبعة. [ ض َ ب ِ ع َ ] ( ع ص ) ضِباع. ضَباعی. ناقه آرزومند گشن. ( منتهی الارب ). اشتری بگشن آمده. ( مهذب الاسماء ).
ضبعة. [ ض َ ب َ ع َ ] ( ع مص ) ضَبَع. نیک آرزومند نر شدن ناقه ، و گاهی در زنان نیز استعمال کنند. ( منتهی الارب ). بگشن آمدن شتر. ( زوزنی ). بگشن آمدن شتر ماده. ( تاج المصادر ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید