ضائن. [ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ستور پشم دار. || میش نر. ( منتهی الارب ) ( دهار ). خلاف ماعز. || سست فروهشته شکم. || مرد نیکوتن کمخوار. || پشته سپید پهنا از ریگ. ( منتهی الارب ). ج ، ضَأن ، ضَاءَن ، ضئین. ضائن. [ ءِ ] ( اِخ ) از کوههای بنی سَلول دو کوهست که یکی را ضائن و دیگری را ضمر خوانند و ازهر دو با هم به ضمران عبارت کنند. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
۱ - میش . ۲ - پشم و ران ( ماده یا نر ) جمع : اضان ضئین اضوان .