صیقلی ساختن. [ ص َ / ص ِ ق َ ت َ ] ( مص مرکب ) روشن کردن. جلا دادن. افروختن : چهره را صیقلی از آتش می ساخته ای خبر از خویش نداری که چه پرداخته ای.صائب.