صیص
لغت نامه دهخدا
صیص. [ ص َ ی َ ]( ع مص ) خرمای بلایه آوردن خرمابن. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
حصن و قلعه. هر آنچه به وسیله آن تحصن شود صیصه است بدین نظر به شاخ گاو و مهمیز خروس صیصه گفتهاند (راغب) جمع آن صیاصی است. . مراد از اهل کتاب در آیه یهود بنی قریظهاند که پیمان عدم تعرّض با مسلمین را شکسته، در جنگ خندق با مشرکان هم دست شدند. پس از شکست کفّار در خندق، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم یهود بنی قریظه را محاصره کرد و سعد بن معاذ به کشتن جنگجویان آنهاو اسارت بقیه و غنیمت اموالشان رأی داد. یعنی: آنانکه از اهل کتاب به یاری کفّار قریش برخاستند خدا آنها را از قلعه هایشان به زیر آورد... این لفظ تنها یکبار در قرآن آمده است.
حصن و قلعه. هر آنچه به وسیله آن تحصن شود صیصه است بدین نظر به شاخ گاو و مهمیز خروس صیصه گفتهاند (راغب) جمع آن صیاصی است. . مراد از اهل کتاب در آیه یهود بنی قریظهاند که پیمان عدم تعرّض با مسلمین را شکسته، در جنگ خندق با مشرکان هم دست شدند. پس از شکست کفّار در خندق، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم یهود بنی قریظه را محاصره کرد و سعد بن معاذ به کشتن جنگجویان آنهاو اسارت بقیه و غنیمت اموالشان رأی داد. یعنی: آنانکه از اهل کتاب به یاری کفّار قریش برخاستند خدا آنها را از قلعه هایشان به زیر آورد... این لفظ تنها یکبار در قرآن آمده است.
wikialkb: ریشه_صیص
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید