صیدله

لغت نامه دهخدا

( صیدلة ) صیدلة. [ ص َ دَ ل َ ] ( ع اِمص ) صیدنة. گیاه شناسی. داروفروشی.عطاری. عمل صیدلانی. در کشف الظنون آرد: علم صیدله از فروع طب است و در تمییز متشابهات از اشکال رستنیهابحث کند که چینی است یا هندی است یا رومی و از شناختن زمان آن که تابستانی است یا پائیزی و از تمیز نیک آن از بد، و همچنین از خواص و غرض و فائده آن و فرق بین علم صیدله و علم نباتات آن است که علم صیدله اصالت از تمییز احوال رستنیها بحث کند و علم نباتات از خواص آن و نخستین به عمل سازگارتر است و دوم به علم. || ( مص ) دارو فروختن. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

داروفروشی، فروش عطرودارووگیاههای دارویی، گیاه شناسی ، علمی درباره بررسی گیاههای دارویی
( اسم ) ۱ - گیاه شناسی . ۲ - دارو فروشی عطاری .

فرهنگ معین

(صَ دَ لَ ) [ معر. ] ۱ - (اِمص . ) گیاه - شناسی . ۲ - داروفروشی . عطاری .

فرهنگ عمید

= صیدنه

پیشنهاد کاربران

بپرس