صوفیگری

/sufigari/

مترادف صوفیگری: تصوف، درویشی، پشمینه پوشی

برابر پارسی: سوفیگری

لغت نامه دهخدا

صوفیگری. [ گ َ] ( حامص مرکب ) صوفیی. تصوف. صوفی بودن :
کند حق ِ صوفیگری را اَدا
به یک چشم بیند بشاه و گدا.
ملاطغرا ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صوفی بودن، تصوف
صوفیی تصوف صوفی بودن .

فرهنگ معین

(گَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) تصوف .

فرهنگ عمید

[عربی. فارسی]
۱. صوفی بودن.
۲. (اسم ) تصوف.

پیشنهاد کاربران

تصوف
تصوف، روشی است از سلوک باطنی دینی در عالم اسلام. در تعریف تصوف، نظرات مختلفی بیان شده اما اصول آن بر پایه طریقه ایست که شناخت خالق جهان، کشف حقایق خلقت و پیوند بین انسان و حقیقت از طریق سیر وسلوک عرفانی باطنی و نه از راه استدلال عقلی جزئی میسر است. موضوع آن، نیست شدن خود، و پیوستن به خالق هستی و روش آن اصلاح وکنترل نفس و ترک علایق دنیوی و ریاضت و خویشتن داری است. ظاهراً واژه صوفی در قرن دوم، در برخی از سرزمینهای اسلامی، بخصوص در بین النهرین، متداول شد. کسانی که در قرن دوم صوفی خوانده می شدند، تشکیلات اجتماعی و مکتب و نظام فکری و عرفانی خاصی نداشتند؛ به عبارت دیگر، تشکیلات خانقاهی و رابطه مرید و مرادی و آداب و رسوم خاص صوفیه، و هم چنین نظام فکری و اعتقادی ای که جنبه نظری تصوف را تشکیل می دهد، در قرن دوم و حتی در ربع اول قرن سوم پدید نیامده بود.
...
[مشاهده متن کامل]

تصوف در لغت
درباره معنای لغوی کلمه تصوف اقوال متعددی وجود دارد ( بدون هیچگونه ترتیبی خاص ) :
عدم اشتقاق عربی و لقب خاصی برای برای فرقه مخصوص - ابوالقاسم قشیری در کتاب الرسالة القشیریة .
ریشه عربی از منشا پشم به معنای پشمینه پوش - ابن خلدون .
اشتقاق از بنی صوفیه - چنانچه سمعانی احتمال داده از بنی صوفیه گرفته شده است که خدمتگزاران کعبه بوده‏اند به واسطه‏ شباهتی که میان جماعت صوفیه با بنی صوفیه و آل صوفان در رفتار و کردار بوده است این نام بر آنان مانده است. معرب کلمه یونانی سوفیا - بعضی‏ نوشته‏ اند که لفظ صوفی از کلمه یونانی صوفیا یا سوفیا به معنی حکمت و سوفس، به معنی حکیم دانشمند آمده و با کلمات فیلسوف به معنی دوستدار حکمت، مرکب از فیلاسوفیا و همچنین سوفسطایی از حیث اشتقاق‏ مناسب است و لفظ تصوف هم با تئوسوفی به معنی خداشناسی یا حکمت الهی بی‏شباهت نیست هرچند این با نظر ابوریحان بیرونی همسوست. ولی بنظر ادوارد براون اسم طایفه صوفیه بهیچ وجه با کلمه یونانی سوفوس ارتباطی ندارد.
اشتقاق از کلمه اصحاب صفه: محمد علی موذن خراسانی مولف کتاب تحفه عباسی ضمن برشمردن پنج وجه برای اشتقاق کلمه صوفی بیان می دارد
« صوفی اصلش صفی بوده منسوب به اصحاب صفه که جمعی بوده اند از فقرا وزهاد و صحابه که پیوسته در مسجد رسول اکرم . . . » که سه تن از آنان سلمان و ابوذر و مقداد بوده است و . . .
« اصحاب صفه فرقه اول درویشانند و این طایفه علیه در ترک دنیا و زهد و سلوک و مسلک ایشان دارند و خود را بدیشان منسوب ساخته و صفی گفته اند »
اشتقاق از صفا ( صفا به معنای روشنی و پاکیزگی مخالف معنای کدورت ) به شکل صفایی و یا صفاوی با قلب و حذف و تبدیل چنانکه بعضی دارویش به مصافحه درویشی مخصوص خود صفا ( یا صفا کردن ) می گویند.
اشتقاق از صف ( صف به معنی نظم و ترتیب ) با این نگاه که صف و صدر نشینی و در صف اول مقربان بودن چنانچه سهروردی گفته است
« لانهم فی الصف الاول بین یدی الله عزوجل بارتفاع هممهم و اقبالهم . . . . »
منشا تصوف
آرا و عقاید مختلفی درباره منشا تصوف ذکر شده است.
عده ای مانند ادوارد برون تصوف را واکنشی آریایی در برابر دین جامد سامیان دانسته اند و تصوف را تشکیلات ضداسلامی دانسته و آنرا یکی از احزاب مختلف آریایی نژاد و ایرانی می دانند. بعضی مانند فون کریمر و دوزی عقاید برهمایی و بودایی هندوستان را در آن موثر دانشته اند و در فلسفهٔ «ودان تا» آنرا جستجو کرده اند. جمعی مانند مرکس و ماکدونالد و آسین پاسالیو و نیکلسون حکمت یونانیان، به ویژه طریقه اشراق و نوافلاطونیان را منشا تصوف دانسته اند
بعضی مسیحیت و مانویت را مبدا تصوف معرفی کرده اند.
در کنار تمام این عقاید عده ای نیز تصوف را زاییده مکتب اسلام و تعلیمات قرآن دانسته اند. لوئی ماسینیون و سیدنی اسپنسر تصوف را پدیده ای می دانند که در زمینه اسلام بوجود آمده و آنرا دنباله سیر تکاملی گرایشهای زاهدانه نخستین سده رهبری اسلام بشمار آورده و پطروشفسکی ضمن تائید این عقیده می گوید: صوفیگری بر زمینه اسلامی و بر اثر سیر تکاملی دین اسلام و در شرایط جامعه فئودالی پدید آمده و معتقداتی عرفانی غیر اسلامی موجب ظهور تصوف نشده ولی بعدها اندکی تاثیری در سیر بعدی آن داشته است
سعید نفیسی تصوف ایران را از عرفان عراق و بین النهرین و مغرب متمایز کرده و تصوف را حکمتی به کلی آریایی دانسته و هرگونه رابطه آن با افکار سامی را انکار کرده است. وی همچنین تاثیر فلسفه نوافلاطونی و تفکر اسکندرانی، هرمسی، اسرائیلی، عبرانی و مانند آنرا بر تصوف ایرانی مردود می داند. با اینحال نفیسی تاثیر فلسفه مانوی را بر تصوف ایران و هماندی این دو روند فکری را تائید کرده و تاثیر فلسفه بودایی را بر تصوف ایران و روابط متقابل این دو را با هم پذیرفته و طریقه تصوف ایران را طریقه هند و ایران نامیده است. برخی دیگر ریشه های تصوف را به زهد و آموزه های اسلامی مبنی بر پرهیز از دنیا دانسته و ارتباط آن با عالم خارج از اسلام را نفی می کنند. کیوان سمیعی در مقدمه شرح گلشن راز، پیدایش تصوف را در قرن دوم امری بسیار ساده و واکنش جمعی پشمینه پوش در مقابل کسانی که به دنیا رو آورده و اسلام را برای پیشرفت مقاصد دنیائی بکار می بستند، میداند. عبد الرفیع حقیقت پژوهشگر و شاعر ایرانی تاسیس تصوف را از طریق جعفر صادق پیشوای ششم شیعیان می داند.
تصوف از ابتدا تا پایان قرن ششم هجری
صوفیان نخستین کسانی بودند که توجه به زندگی دنیوی و تجمل پرستی را مغایر با حقیقت دینداری و خداپرستی می دانستند و آنچه برایشان اهمیت داشت، رستگاری در آخرت و بهره مندی از نعمتهای اخروی و بخصوص لقای خداوند در بهشت بود؛ اما از اواسط قرن سوم هجری به بعد، صوفیان به تدریج تشکیلات اجتماعی پیدا کردند و رابطه مرید و مرادی در میان آنها پدید آمد. بعضی از مشایخ نیز به نوشتن رساله و کتاب پرداختند و از این طریق مباحث نظری طریقت خود را شرح دادند و جنبه های نظری و آداب اجتماعی اهل تصوف را به مرید . . .

بپرس