صوف پوش. ( نف مرکب ) آنکه صوف پوشد. پشمینه پوش. صوفی : که زنهار ازین کژدمان خموش پلنگان درنده صوف پوش.سعدی.برآورد صافی دل صوف پوش چو طبل از نهنگان خالی خروش.سعدی.رجوع به صوفی و صوفیه شود.