صورت خوان

لغت نامه دهخدا

صورت خوان. [ رَ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه در بازار نشنید( و ) صورتهای ملائکه و بنی آدم و معامله ایشان را در روز قیامت با هم از عذاب و ثواب... بمردم بازگوید... و از هر یک چیزی ستاند. ( آنندراج ). درویشی که پرده مصور به دیوار آویزد و صورتها را یک یک وصف کند : علی صورت خوان... مردی زبان آور بود در میدان صفاهان... معرکه گیری کردی و صورت خوانی نمودی... ( تذکره قمی اوحدی از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه در بازار نشیند و صورتهای فرشتگان و بنی آدم و معامله ایشان را در روز قیامت با هم از عذاب و ثواب به مردم باز گوید و از هر یک چیزی ستاند . ۲ - درویشی که پرده ای مصور را به دیوار آویزد و صورتها را یک به یک برای مردم وصف کند .

پیشنهاد کاربران

بپرس