صورت برداشتن


برابر پارسی: سیاهه برداشتن

لغت نامه دهخدا

صورت برداشتن. [ رَ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) طرح برداشتن. ( آنندراج ). تصویر برداشتن. عکس گرفتن :
قضا ز پایه قدر تو صورتی برداشت
زمانه نام نهادش سپهر کیوانی.
حاج محمدخان قدسی ( از آنندراج ).
|| سیاهه کردن اسباب و اثاثه را. ثبت کردن اثاثه و دیگر چیزی را در کاغذی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تصویر صورتی را برداشتن ۲ - استنساخ کردن از نوشته ای . ۳ - عکس گرفتن .

فرهنگ معین

( ~ . بَ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) نسخه برداری کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس