صواب گوی

لغت نامه دهخدا

صواب گوی. [ ص َ ] ( نف مرکب ) درستگوی. راستگوی. آنکه سخن به صواب گوید. مقابل خطاگوی :
ز عقل من عجب آید صواب گویان را
که دل به دست تو دادن خلاف ایمانست.
سعدی.
رجوع به صواب و صواب گفتن شود.

فرهنگ فارسی

درستگوی

پیشنهاد کاربران

صواب گوی : درست گوی .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 342 ) .

بپرس