صواب نمای. [ ص َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( نف مرکب ) راست نماینده. هدایت کننده به راست. درست نماینده. آنکه یا آنچه صواب را بنماید : بر ضمیر صواب نمای صاحبقران سعادت انتما خطور نمود. ( حبیب السیر چ 1تهران ص 124 ). به اقتضای رأی صواب نمایش میسر. ( حبیب السیر چ 1 تهران ج 3 ص 1 ). و رجوع به صواب نمودن شود.
فرهنگ فارسی
( صواب نما ی ) ( صفت ) آنکه راه صواب را نشان دهد : رای صواب نما .