صنیع الملک

/sani~olmolk/

فرهنگ فارسی

ابوالحسن بن قاضی عبدالمطلب غفاری کاشانینقاش معروف ایرانی (ف. ۱۲۸۱ ه.ق . ) جد وی ابوالحسن نقاش مولف [ تاریخ گلشن مراد ] است و او چون علاقه و شوقی تام بنقاشی داشت در اواسط سلطنت محمد شاه قاجار بیاری حسینعلی نظام الدوله بایتالیا رفت و در آنجا باموختن نقاشی پرداخت . در اواخر پادشاهی محمد شاه بایران بازگشت و بسمت نقاشبانی دربار منصوب و مورد توجه گردید. در سال ۱۲۷۳ ه.ق . مورد تشویق ناصر الدین شاه واقع شد و یک جعبه سنگ نقاشی طلا که در وسط آن گل الماس گرانبهایی قرار داشت بدو اعطا شد . در سال ۱۲۷۷ ه.ق . بریاست دارالطباعه دولتی منصوب گردید و روزنامه دولتی ازاین زمان با تصاویری بقلم ابوالحسن خان منتشر میشد.در سال ۱۲۷۸ لقب [ صنیع الملک ] یافت و مامور تاسیس مدرسه نقاشی گردید. در سال ۱۲۷۹ باعطای یک قطعه نشان سرتیپی و حمایل آن مفتخر شد و دو سال بعد در ۵۴ سالگی در گذشت . از آثار مهم او صف سلام ناصرالدین شاه در تالار نظامیه است که تا چند سال پیش در سالن عمارت [ لقانطه ] نصب بود و پس از خراب کردن آن عمارت بموزه ایران باستان منتقل شد ( کارنامه بزرگان ایران ) .

دانشنامه آزاد فارسی

صَنیع الملک (ح ۱۲۲۹ـ ح ۱۲۸۳ ق)
(نام اصلی: ابوالحسن غفاری (ابوالحسن ثانی)) نقاش، تصویرگر و چاپگر ایرانی. پیشگام هنر گرافیک در ایران به شمار می رود. آثارش پلی است بین پیکرنگاری درباری و نقاشی کمال الملک. از نقاشان عهد ناصری بود، و در آن زمان اولین هنرکده (مجمع دارالصنایع) را در ایران بنیاد نهاد. در آثارش هنر تصویری ایران را با هنر کلاسیک اروپایی درآمیخت. ابوالحسن غفاری از خانواۀ هنرمندِ غفاری کاشانی بود، و از کودکی با نقاشی آشنایی داشت. به تهران آمد و نزد مهرعلی هنر آموخت. به سبب تابلوی رنگ وروغنی ماهرانه اش در زمان سلطنت محمّدشاه به دربار راه یافت (از ۱۲۵۸ ق). چندی بعد به دستور ناصرالدین شاه به ایتالیا رهسپار شد (ح ۱۲۵۸ ق)؛ در آن جا با فن چاپ آشنا شد، و در موزه های فلورانس و رم به رونگاری از آثار بزرگان هنر غرب، ازجمله رافائل و تیسین، پرداخت. ابوالحسن در آثار آغازینش به شبیه پردازی با روش پرداز گرایش داشت، لیکن پس از سفر به ایتالیا و رونگاری از آثار هنرمندان غربی، در شیوۀ خود تغییراتی به وجود آورد، ازجمله افزودن سایه روشن، رنگ آمیزی به شیوۀ غربی، و رعایت اصول طبیعت پردازیِ اروپایی. با تأسیس هنرستان پس از بازگشت به ایران، آموخته هایش را به نسل های بعد انتقال داد. در چهره سازی بسیار مهارت داشت و شبیه سازی را به خوبی می دانست، و در آثارش به بازنمایی حالات واقعی افراد می پرداخت. با این حال رعایت نکردن دقیق اصول ژرفانمایی غربی در برخی از آثارش، از گرایش وی به سنّت هنر ایرانی نشان دارد. ناصرالدین شاه در ۱۲۶۷ ق مقام «نقاشباشی» را به ابوالحسن اعطا کرد، و در ۱۲۷۷ق، مسئولیت «روزنامۀ دولت علیّه ایران» را به او واگذارد؛ ابوالحسن در هر شماره تصاویری از رجال و شخصیت های مملکتی، و برخی وقایع روز را تصویر می کرد. سرانجام از سوی ناصرالدین شاه به صنیع الملک ملقب گردید و اجازه یافت هنرستان نقاشی و چاپ را در ۱۲۷۸ ق افتتاح کند. در سال های پایانی عمر، علاوه بر آموزش، متصدی کلیۀ امور چاپخانه های ایران شد. ازجمله آثارش عبارت اند از سلام نوروزی، دربرگیرندۀ تصویر شاه و ۸۰ تن از شخصیت های درباری (۱۲۷۰ ق، به سفارش صدراعظم وقت، آقاخان نوری)؛ مصوّرسازی یک نسخۀ خطی هزارویک شب با ۱۱۳۴ برگ مصوّر (برخی از تصاویر این کتاب توسط شاگردان وی به تصویر درآمده اند)؛ پنج تصویر از کتاب شیرین و فرهاد (کتابخانۀ موزۀ گلستان)؛ تصویر ناصرالدین شاه نشسته بر صندلی ( ۱۲۷۶ ق، کتابخانۀ ملی)؛ و زنی زیبارو و جوان که بر متکایی تکیه زده (۱۲۶۷ ق)، نیز نشان فرمان همایون (۱۲۷۷ ق).

پیشنهاد کاربران

میرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی ( حدود ۱۲۲۹ ه‍. ق / ۱۸۱۳ میلادی – ۱۲۸۳ ه‍. ق / ۱۸۶۶ میلادی ) ملقب به صَنیعُ المُلک، نقاش ایرانی بود. او را ابوالحسن ثانی نیز می گویند. وی فرزند میرزا محمد غفاری و از خانواده قاضی عبدالمطلب غفاری کاشانی و عموی محمد غفاری معروف به کمال الملک است. صنیع الملک بنیان گذار نخستین مدرسهٔ نقاشی در ایران است.
...
[مشاهده متن کامل]

او شاگرد مهرعلی بود. در حدود ۱۲۶۲ یا ۱۲۶۳ ه‍. ق، برای آشنایی با نقاشی اروپا به ایتالیا فرستاده شد. او نخستین هنرمند ایرانیِ آموزش دیده در اروپاست. پس از بازگشت به ایران، به عنوان «نقاش باشی» گماشته شد. ۱۲۷۷ ه‍. ق، از سوی ناصرالدین شاه، مدیر چاپ و سردبیر رسمی روزنامهٔ دولت شد. ۱۲۷۸ ه‍. ق، ناصرالدین شاه او را «صنیع الملک» لقب داد و ساختمانی برای تأسیس مدرسهٔ نقاشی به او داده شد. او نخستین هنرستان نقاشی ایران با روش نوین را تأسیس کرد. باآن که دورهٔ فعالیت این هنرستان کوتاه بود، نقشی اثرگذار در جنبشی تازه در نقاشی ایران داشت. صنیع الملک، ۱۲۸۳ ه‍. ق به نیابت وزارت علوم رسید و مأمور انتشار سه روزنامهٔ دیگر شد. اما نبودن نامی از او در روزنامه ها و نوشته های آن روزگار پس از آن و افت کیفیت یک بارهٔ روزنامه، نشان می دهد که او اوایل ۱۲۸۳ ه‍. ق، در اثر سکته، درگذشته است. او را، بنا به وصیتش، در یکی از هشتی های مقبرهٔ میرزا ابوالقاسم امام جمعهٔ تهران به خاک سپردند.
آثار ابوالحسن تا پیش از سفر اروپا، تأثیر استادان ایرانی و سبک نگارگران اصفهان را بر او نشان می دهد. گرچه او، اثرپذیرفته از سفر اروپا، درک بسیار از مبانی علمی طبیعت نگاری داشت، همیشه به پایداری روح سنت ایرانی در نقاشی اهتمام می ورزید. به کارنبردن دقیق پرسپکتیو، نشان دهندهٔ توجه او به سنت های نقاشی ایرانی است. او افزون بر پرداختن به ویژگی های ظاهری در نقاشی چهره ، مهارت فراوانی نیز در نمایش حالت و شخصیت اشخاص داشت. باآن که او بیشتر بنا به جایگاهش، چهره نگار درباری بود، به موضوعات اجتماعی نیز توجه داشت. بیشتر آثار او دربردارندهٔ گونه ای هزل و طنز هستند که در نگارگری ایران کمیاب است. انتخاب موضوع، طراحی، رنگ آمیزی و ترکیب بندی آثار او نشان می دهد که گرچه از هنر غربی آگاه و بهره مند بود، در برابر آن خودباخته نبود و شخصیت هنری خویش را حفظ کرد؛ و برای همین، جایگاهی ویژه در هنر سده های اخیر ایران دارد. او از هنر درباری، گریزان بود. در دوره ای کوتاه پس از درگذشتش، اثرگذاری اش بر جامعه از میان رفت. حتی روشن نیست مدرسهٔ هنری اش باقی ماند یا نه. جز شمارِ اندکی از شاگردانش، دربارهٔ کارآموزانش در مجمع الصنایع، یا کسانی که در روزنامه یا مدرسه هنری اش آموزش دیدند، اطلاعات اندکی هست. چه بسا نزدیک ترین کس به او در سبک، سلیقه و بی نیازی از پشتیبانی دربار، برادرزاده اش محمد غفاری، ملقب به کمال الملک بوده باشد.

صنیع الملکصنیع الملکصنیع الملکصنیع الملکصنیع الملکصنیع الملک
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/صنیع‌الملک

بپرس