صندید. [ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) مهتر دلاور. ج ، صنادید. || چیره. غالب. || باد تند. || سرمای سخت. || باران بزرگ قطره. || جماعت لشکر. || یوم حامی الصنادید؛ روز سخت گرم. ( منتهی الارب ).
مردبزرگ وشجاع، دلاور، مهتر، بادشدید، سرمای سخت۱ - مرد بزرگ مهتر سرور . ۲ - دلاور ۳ - سرمای شدید جمع : صنادید .