صمی

لغت نامه دهخدا

صمی. [ ص َم ْی ْ ] ( ع مص ) برجای مردن. || فرودآمدن کسی را کاری. ( منتهی الارب ). || ما صماک علیه ؛ کدام چیزی برداشته است تو را بر وی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بر جای مردن

پیشنهاد کاربران

بپرس